س : در پایان فصل دوم شاهد صحنه بوسه بین دیمن (ایان سامرهلدر) و النا (نینا دوبرو) بودیم.ایا بزودی از این صحنه ها به طرفداران ان دو میدهید؟

ج : من فکر میکنم اون چیزی بود که در پایان این فصل نیاز بود تا داستان دیمن با اون تموم بشه.اول این سفر و این فصل اون گفت من لیاقت و شایستگی تو رو ندارم .اما در پایان فصل موقعی که در حال مرگ بود اون بهش گفت که بله تو لیاقتش رو داری.برای او قادر بود این رو با یک بوس شیرین نشون بوده و بگه که اون رو همین طور که هست دوست داره و لازم نیست اون به خاطرش تغییر کنه.من فکر میکنم این یه پایان زیبا و مهم بود برای این سفرو این فصل.البته در دنیای خودشان پایان هرسفر اغاز یک ارتباط درامه

س : فصل یعد چطور خواهد بود برای انها؟

ج : احساسات بسیار پیچیده ای در ان لحظه وجود دارد،بزرگترینش اینه که استفن برای نجات جان دیمن مورد سواستفاده قرار گرفت در حالی که دیمن برای بار دوم اعتراف کرد که عاشق دوست دختر برادرش شده. و این ، برای دیمن احساس تعهد و گناه را همراه داره اما دیمن چی کا رمی خواهد بکنه از اون سبک کارهای دیمنی.در حال حاضر دوست پسر النا رفته و شاید مرده باشه و دیمن سعی میکنه به اون کمک کنه تا اون نجات بده ممکنه بین انها هر اتفاقی بیافته

س :آیا استفن برای جشن بزرگ تولد ۱۸ سالگی النا حضور پیدا میکنه؟

ج : وقتی ما برگردیم.هیچ کس نمیدونه اون کجاست هیچ کس اون رو ندیده و مخاطبان نمیدونن که اون کجاست و چه بلایی سرش امده مثل یه مهمانی سورپرایزه.یکی از صحنه های کوچکو جلب این قسمت است ...دیمن چه چیزی به النا هدیه میدهد شاید اون استفن را داخل کیک قایم کرده تا با فوت کردن شمع ها ظاهر شه
 

سلام خدمت شما دوست عزیز با خبر های جدید خدمتتون اومدم که امیدوارم خوشتون بیاد ....

مجله Tv Guide عکس روی جلد خودش رو برای Comic Con 2011 خاطرات یک خون آشام انتخاب کرد !

درمورد فصل سوم باید بگم چند روزی است که فیلم برداری آن شروع شده و خبرها و شایعات زیادی به همراه داشت اما چند تا از موثق های آن این است که همانطور که قابل پیش بینی بود به دلیل ورود اصیل ها بازیگران جدید نیز وارد سریال می شوند که یکی از انها دیوید گالگر بازیگر سریال سوپر 8 است.(فکر کنم پدر خانواده اصیل ها باشه) و خبر دیگه اینکه جولی پک یکی از نویسنده ها و تهیه کننده های سریال گفته که النا یک سال بزرگتر شده 18ساله شده و این سن برای امریکائی ها خیلی مهمه سنیه که وارد اجتماع میشن، کالج میرن و..

حالا یه سری سوال برای همه پیش امده ...النا و دیمن دنبال استفن میرن تا از تاریکی نجاتش بدن؟ النا تولدش چی میشه جشن ورود به اجتماع بدون استفن ایا دیمن رو برای همراهی انتخاب میکنه؟سرنوشت جرمی که حالا روح ها رو می بینه چی میشه بانی میتونه بهش کمک کنه؟النا وجرمی که سرپرستی براش نمونده الاریک سرپرستشون میشه؟ مادر کارولاین با خون آشام بودن دخترش کنار امده اما مادر تایلر با گرگینه بودن اون چطور برخورد میکنه؟مت چه بلای یسرش میاد حالا که روح خواهرش امده و کارولاین هم که احتمالا با تایلره؟و... بقیه داستان در ادامه مطلب