برای اونایی که میخوان از این سریال بیشتر بدونن

این سریال هر پنچ شنبه ساعت 8 به وقت محلی(4صبح ایران)پخش میشه
داستانش مربوط به یک خانواده وایکینگ میشه که 900 سال پیش قبل به آمریکای امروزی مهاجرت کردن و در اون محل انسنانهای نفرین شده گرگ نما وجود داشت،ولی انسانها و گرگنما ها در کمال صلح با هم زندگی میکنن تا وقتی که یکی از انسنانها هوس میکنه گرگنما ها رو موقع تبدیل شدن ببینه و کشته میشه و این شروع داستان میشه!
پدر خانواده(مایکل)تصمیم به جنگ میگیره و با کمک مادر خانواده(استر!!اسمش آدم رو به یاد استر ناجی یهودی ها میندازه!)
یک جادوی مخوف برای بچه ها میخونه و با کمک جادوگرهای محلی(خاندان بنتها،جادوگران زن سیاه پوست)تمام بچه ها و پدر خانواده رو به خون آشام تبدیل میکنه و به اونها عمر جاودان میده! ولی فقط خورشید و چوب درخت بلوط سفید!(درخت بلوط سفید=دقیقن همون درخت کابلاس!و در اینجا با کمک درخت بلوط سفید عمر جاودان گرفتن و فقط چوب درخت سفید میتونه یک خون آشام اصیل رو بکشه)قادر به کشتن اونهاس!
اولش مادر خانواده نمیدونه چه هیولاهایی به وجود آورده ولی بعد از مدتی و کشت و کشتار!کلاوس پسر خانواده(که یک حرام زاده هست و حاصل رابطه نامشروع استر با یکی از گرگنما هاس)سر ناسازگاری میزاره و مادر رو میکشه و از بقیه جدا میشه و با برادر خودش الاژیرا و خواهرش ربکا به قسمت دیگه میرن،مایکل پدر خانواده از کار خودش پشیمونه و بچه های خودش رو تعقیب میکنه و قصد کشتن اونها رو داره!ولی تنها یک تکه از چوب درخت بلوط سفید در قلب یک خون آشام میتونه اون رو بکشه و مایکل خودش این درخت رو سوزونده بود و نابود کرده بود!ولی قبلش چند تکه چوب نگه داشته بود

فیلم فعلن 3فصل از اون پخش شده و در هر فصل داستان خودش رو داره ولی داستان کلی فیلم دنبال میشه و هر چند قسمت یک فلش بک به گذشته زده میشه و تیکه های مبهم فیلم رو بازگو میکنه!
در فصل اول:استیفن سالاوتوره(خون آشام خوب!بازیگر مرد نقش اول)بعد از 150 سال به دهکده کوچیک خودش که حالا یک شهر شده برمیگرده و در اونجا اتفاقی الینا گیلبرت رو میبینه(الینا از نسل کاترین پتروا هست دختری که برادران سالاتوره رو به خون آشام تبدیل کرده)و تصمیم میگیره بمونه،خودش رو به الینا نزدیک میکنه و با اون دوست میشه!
دیمن سالاتوره(خون آشام بد!)بعد از شنیدن خبر اومدن استیفن،دیمن هم به اونجا برمیگرده! و یک سری داستان که میگذره و...
الینا گیلبرت:از نسل کاترین پترواس که توسط خانواده گیلبرت به فرزند خواندگی گرفته شده!کاترین و الینا از نسل اولین همزاد هستن.
بانی بنت:دوست الیناس و از نسل اولین بنتهای جادوگر که اجدادش از دوستان استر هستن و به تازگی داره به قدرت جادوگری خودش پی میبره!
الاریک سالتزمن:مردی که زنش توسط دیمن به خون آشام تبدیل شده و خودش شکارچی خون آشام هست و زنش از محقیقن در زمینه خون آشامها بوده،و در جستجوی زنش هست!که بعد معلوم میشه خود زنه از دیمن درخواست کرده اونو به خون آشام تبدیل کنه!
تایلر لاکوود:از خانواده لاکوودها و فرزند شهردار شهر،خانواده لاکوودها گرگنما هستن(گرگنما ها قاتلین خون آشامها هستن و یک گاز از گرگ میتونه خون آشام رو بکشه)البته باید قبلش نفرین رو فعال کنه و برای فعال کردن نفرین باید یک انسان رو بکشه تا نفرین فعال بشه و در هر ماه وقتی که ماه کامل شد تبدیل به گرگ میشه!
کارولاین:دوست الینا و دوست دختر تایلر و دختر کلانتر شهر که در طول فیلم تبدیل به خون آشام میشه!
جرمی گیلبرت:برادر نا تنی الینا
لکسی:خون آشام خوب فیلم که انسانها رو نمیکشه!و همیشه به استیفن کمک میکنه ولی توسط دیمن کشته میشه.
ویکی:دوست دختر سابق تایلر(و معشوقه جرمی)که در طول فیلم به خون آشام تبدیل میشه ولی قدرت کنترل کردن خودش رو نداره و کشته میشه.
کاترینا پتروا:از نسل اولین همزاد و از اجداد الینا گیلبرت و اهل بلغارستان که برای فرار از قربانی شدن توسط کلاوس با فریب دادن یک خون آشام دیگه خودش رو به خون آشام تبدیل میکنه و کسی که استیفن و دیمن رو به خون آشام تبدیل کرده!
استر:مادر خانواده خون آشامها و یک جادوگر قوی
مایکل:همسر استرو یک جنگجوی وایکینگ و یک خون آشام قوی که قصد شکار باقی خون آشامها رو داره.
کلاوس:فرزند استر و مایکل و یک خون آشام اصیل و در طول فیلم قصد کشتن برادر خودش رو داره
الاژیرا:حاصل از رابطه نامشروع استر با یکی از مردان گرگنما،و یک دورگه خون آشام/گرگنما!که توسط خورشید و گرگنماهای دیگه کشته نمیشه و از همه قویتره
ربکا:خواهر هوس باز و احساساتیه کلاوس و الاژیرا
انجمن موئسس:گروهی متشکل از خانوادهای قدیمی و اولیه دهکده هستن که در150سال پیش برای مقابله با خون آشامها به وجود اومدن شامل خانواده لاکوودها گیلبرتها و...میشه!
در کل در این فیلم کاراکترهای زیادی وارد روند فیلم میشن و خیلی ها حذف میشن ولی در کل نقشهای اصلی باقی میمونن.
در فصل اول فیلم آشنایی استیفن و دیمن با الینا و فاش کردن راز و همچنین کشف شدن قدرت بانی! و کشته شدن ویکی و لکسی و همچنین آگاهی پیدا کردن انجمن از برگشتن خون آشامها به شهر!و همچنین تلاش دیمن برای باز کردن معبد و پیدا کردن کاترین(معشوقه دیمن که در طول فیلم میفهمه کارتین اونو فریب داده و در اصل استیفن رو دوست داشته)
در فصل دوم فیلم تیکه های بیشتری از پازل تکمیل میشه،ورود کاترین و الاژیرا و همچنین کلاوس و ربکا به فیلم.
الینا یک همزاد هست و خون اون کلید شکستن طلسم هست!کاترین قصد داره الینا رو با کلاوس معامله کنه تا کلاوس بیخیال کشتن اون بشه در این بین الاژیرا هم قصد داره الینا رو بگیره و با اون برای کلاوس طعمه بزاره و اون بکشه....
جادوگرها خون آشامها و گرگینه ها رو طلسم کردن!خون آشامها توسط خورشید و همچنین گرگینه ها توسط ماه!
اگر این طلسم شکسته بشه کلاوس قویترین خون آشام میشه و شکست ناپذیر و خنجر و خاکستر درخت بلوط هم اونو نمیکشه!در فصل دوم کلاوس طلسم رو میشکنه و با نفوذ ذهنی تایلر رو مجبور به قتل میکنه و نفرین اون رو فعال میکنه!
در آخرهای فصل دوم استیفن برای گرفتن پادزهر و نجات جون برادرش دیمن که توسط یک تایلر گاز گرفته شده با کلاوس یک معامله میکنه و خودش رو برده اون میکنه تا جون برادرش رو نجات بده! در اینجا کلاوس خاطراتی رو برای استفین تعریف میکنه که در گذشته کلاوس توسط اجبار ذهنی مجبور به فراموش کردن شده بود!و میفهمه که در گذشته اون عاشق ربکا بوده و یکی از دوستهای صمیمیه کلاوس بوده!
در فصل دوم تایلر توسط کلاوس به یک دورگه تبدیل میشه(تمام دورگه های بردهای کلاوس میشن)
در فصل سوم که در حال پخش هست مایکل پدر خانواده خون آشامهای اصیل توسط کاترین پیدا میشه و بدنیال کلاوس میاد و با خودش یه تیکه از چوب درخت بلوط(درخت کابلا)هم داره وه میتونه اون بکشه ولی در این بین توسط استیفن کشته میشه!
بعد از اینکه کلاوس میفهمه خون الینا باعث دورگه شدن میشه تصمیم میگیره در شهر بمونه و کنار الینا باشه و خانواده خودش رو دوباره جمع کنه ولی در این بین استیفن از بند بردگی خودش رو آزاد کرده و تمام تابوتهای خانواده کلاوس رو میدزده و مخفی میکنه در یکی از تابوتها استر هست!و معلوم میشه که استر نمرده و توسط جادوگران در اون دنیا معلق مونده به خاطر کاری که کرده!ولی در تابوت اون طلسم شده و باز نمیشه و فقط یم جادوگر میتونه این کارو بکنه،بانی و مادرش در رو باز میکنن و استر آزاد میشه،ولی استر قصد کشتن بچه های خودش رو داره به خاطر اینکه توازن و تعادل طبیعت رو بهم زده و این هیولاها رو به وجود آورده!از ایلنا کمک میگیره و با کمک خون الینا بچه های خودش رو توسط یک طلسم بهم وصل میکنه که با کشتن یکی از اونها بقیه هم بمیرن در اینجا وقتی دوربین روی کاغذ زوم میکنه خون روی کاغذ حرکت میکنه و آروم آروم در کمال تعجب درخت کابالا یا همون درخت زندگی رو میکشه!
حالا باید با کمک جادوگرهای نسل بنت(بانی و مادرش)طلسم رو برعکس کنه و اونها رو تبدیل به انسان بکنه تا بشه اونها رو کشت در اینجا با آتش یک ستاره پنج پر! میسازه و قصد اجرای مراسم رو داره ولی قبل از اون الاژیرا میفهمه و الینا رو زندانی میکنه و به برادرهای سالواتوره میگه باید ارتباط بین استر و جادوگرهای بنت رو قصط کنه وگرنه الینا رو میکشن!
استر خودش قدرتی نداره و با وصل شدن به جادوگرها قدرت میگیره با کشتن یکی از جادوگرها ارتباط قطع میشه!
دیمن مادر بانی رو تبدیل به خون آشام میکنه و ارتباط قطع میشه مراسم انجام نمیشه و همچنان فیلم ادامه دارد!
دیمن و استیفن همچنان دارن از الینا محافظت میکنن و بدنبال راهی برای کشتن کلاوس میگردن!
قسمت 16از فصل سوم خاطرات یک خون آشام پنج شنبه ساعت4 صبح به وقت ایران پخش میشه و جمعه 5/12/90 بر روی سایتهای اینترنتی قرار میگیره!
==================================================​=
در این فیلم از نمادگرایی استفاده شده نشان دادن ستاره پنچ پر،گرفتن عمر جاویدان از درخت زندگی!تصویر بز بافومت و...
نشان دادن این همه نماد ماسونی یکجا یکم عجیب هست و اونم اینکه این یک سریال هست و بسیار معروف و محبوبه و امتیاز 8 رو از سایت imdb گرفته.
و نکته جالب اینه که صاحب امتیازان کمپانی Cwtv دو شرکتهای کمپانی برادران وارنر و سی‌بی‌اس هستن!
خوب هرکسی یک نظری داره یکی میگه این نمادها باب شده بین همه ولی باید بگیم کی این نمادها رو باب کرد؟کدوم رسانه؟مگر همین کمپانیهایی مثل برادران وارنر نبودن؟
شاید اگر یک متخصص این فیلم رو میدید میتونست نمادهای بیشتری و رمزهای بیشتری پیدا کنه!
مثلن در این فیلم استر ناجی انسانها میشه!و قصد داره خون آشام بدها رو بکشه!آیا انتخاب نام استر اتفاقی بوده؟
استفاده از تقویم مایاها اتفاقیه؟
اصلن چه لزومی داره از درخت بلوط سفید به عنوان درخت حیات و جاودانگی یاد بشه؟
در هیچ سری قبلی اینطوری خون آشامها رو در فیلمها نشون نداده بودن!
صلیب و انجیل و غیره...روی اونها هیچ اثری نداره!اینا همه نمیتونه یک کد باشه؟
و هزاران نکته دیگه!
ولی در کل داستان جذابی داره و مخاطبهای زیادی داره!من که خودم هر هفته میبینمش!ولی اثر منفی روی من نذاشته.