سلام خدمت همه دوستان عزیز و بازدیدکنندگان محترم سایت ، قسمت آخر فصل سوم سریال خاطرات یک خون آشام رو هم دیدیم ، در این قسمت اتفاق های خیلی مهمی افتاد ، مثل تمامی سریال های دیگه قسمت آخر فصل سوم سریال خاطرات یک خون آشام هم یکی از هیجان انگیزترین قسمت های این سریال بود ، اتفاق هایی که تو این قسمت برای من خوش آیند بود میشه از انتخاب الینا (استفن) ، بازگشت الایژا ، کشته شدن الاریک (شخصیت بدش) و اتفاق های بد هم که باز کشته شدن الاریک شخصیت بدش ، فهمیدن اینکه دیمن قبل از استفن الینا رو دیده بوده ، احتمالا تبدیل شدن الینا به یک خون آشام ، کشته شدن تایلر و زنده بودن کلاوس در بدن تایلر و ... نام برد... ادامه مطلب را بخوانید...
راستش این قسمت اصلا جای بد نداشت که بخوام یگم خوشم نیومد ، از اون اولش خیلی خوب شروع شد و آخرش هم که عالی بود ، به نظر شما الینا خون آشام شده ؟ یا اینکه دکتر فل به اندازه ای بهش خون داده تا فقط خوب بشه ؟
به نظر من تبدیل به خون آشام شده و تو فصل جدید به عنوان یک خون آشام در سریال ظاهر میشه.
استفن هم طبق معمول همیشه به وقتش میاد ، منظورم اون تیکه ای بود که اومد، مت و الینا رو از تو ماشین کشید بیرون ، به نظرم اون تیکه ای که صحنه های مرگ پدر و مادر الینا رو نشون میداد و رسیدن استفن در هردو زمان ، یعنی زمان حال و زمانی که خانواده الینا داشتن غرق میشدن و مخصوصا حرکت پدر الینا و الینا که هردو میگفتن من و ول کن و کس دیگه رو نجات بده فوق العاده بود ، بعدش هم که الینا از هوش رفت یا اینکه مرد ، خوب من گیج شدم که الان مرده یا خوب شده یا ...
برگردیم عقب تر زمانی که الایژا وارد سریال شد ،اون لحظه برای من خیلی شیرین بود و خیلی هیجان انگیز ، یک سوال دیگه برای من پیش اومده اینکه تایلر مرد ؟ یعنی الان که روح کلاوس تو وجودشه ، یعنی خود تایلر مرده ؟ فکر کنم مرده باشه ،
هرچند من استلنایی هستم ، ولی نمیگم دیمن الینارو دوست نداره ، یعنی واقعا دوستش داره ولی اندازه استفن نه ، اون صحنه ای که دید الاریک مرده و داشت میگفت تو نمردی... منظور اصلیس الینا بود و برای اون ناراحت بود و آخرش با گریش تموم شد (عکس بالا) ، یه کمی دلم براش سوخت کلا تو این قسمت ... همچین شخصیت بدی هم نیست...
راستش عاشق این حرف ها یا تیکه های دیمن هستم که تو سریال میندازه ... مثال صحنه ای که الاریک پرسید کلاوس کجاست و اونم گفت توی یکی از این قفسه ها ... فقط حدود هزار تا قفسه اینجا هست... نمیدونم چرا ولی فکر میکنم تو عکس بالا الاریک خندش گرفته !
و باز هم استفن پر از غم و ناراحتی ...
امیدوارم لذت برده باشید...